دوست پسر یحیی می خواهد چیزهای چاشنی کند، اما به معنای واقعی کلمه گم می شود. او به الاغ تنگ او برخورد می کند و تصمیم می گیرد آن را بگیرد. یحیی که گارد خود را گرفته است، در حالی که هنوز یک بادبزن گلو عمیق ارائه می دهد، برای رسیدگی به نفوذ غیرمنتظره مقعدی تلاش می کند.