یک پسر جوان با نامادری خود خوش شانس می شود که به سرگرمی های وحشیانه می پردازد. آنها در پشت یک ماشین شاسی بلند چیزهایی را گرم می کنند، جایی که او قبل از اینکه آن را در اعماق بیدمشک خود ببرد، به او یک دم دستی شلخته می دهد. این یک برخورد نامرتب و داغ است که او را رها می کند.