بعد از یک مهمانی وحشیانه، پدر و مادر ناتنی ام طناب ها را به من یاد دادند.کیر بزرگ پدرخوانده یک چالش بود، اما با راهنمایی نامادری ام، همه چیز را فتح کردم.از پشت به سوارکاری و حتی برخی مهارت های دهانی، همه در حالی که برادر ناتنی من تماشا می کرد.به اوج رسیدن؟یک کرم پیاز کثیف، من را راضی و تغییر داد.