گرفتار در دوش آب گرم، کیر مشتاق برادر ناتنی من صورتم را پیدا می کند. لهجه های اسپانیایی ما در حالی که من روی گوشت او را می بندم، هر لحظه لذت می برم. دستانش من را هدایت می کند، ساختمان ریتم ما را به اوج می رساند. او بیرون می کشد، لب های من را با بار خامه ای خود پوشانده است.